یه پُک حرفای پوشالی ...

برو دست از سرم بردار می خوام آسوده تنها شم

می خوام با عکسِ رو دیوار بخوابم با چشاش پا شم

برو دست از سرم بردار دیگه اصلاٌ نمی خوامت

دیگه با ترسُ دلشوره تو هر لحظه نمی پامت

برو دست از سرم بردار، برو آرومُ آسوده

تو یادم دادی این حِسُ، یه کم تنهاییم خوبه

برو دست از سرم بردار می خوام با گریه تنها شم

واسه بغضایِ پنهونیم شبیه شعرِ دریا شم

برو دست از سرم بردار، برو من از چِشات سیرم

واسه اینکه تو خوش باشی من این تصمیمُ می گیرم

که باید از عبورِ تو یه حسِ تازه بر پا کرد

باید از خاطرت رد شد تو رو تو گریه پیدا کرد

برو دست از سرم بردار می خوام آسوده تنها شم

می خوام با عکسِ رو دیوار بخوابم با چشاش پا شم

برم دست از سرم بردار . . .

( اثر : حمید رضا ترتیبی-۱۷/۰۳/۱۳۹۰ )

 

+ تاريخ 17 / 3 / 1390برچسب:,ساعت 11:56 نويسنده حمید رضا ترتیبی |

 

تو باور میکنی یا نه هنوزم من دوست دارم

اگه بازم تو برگردی دیگه تنهات نمی ذارم

من هر شب عکستُ بازم هَمونجور ساده می بینم

هنوز با خاطراتِ تو شبُ اندازه می گیرم

تو باور می کنی یا نه، هنوزم من وفا دارم

هنوزم تو واسم خوبی، کسی رو جات نمی یارم

من این شبها، شبای سرد، که تو درگیرِ فرداشی

واسه فردای آرومت می خوای همرنگِ دنیا شی

هنوزم در تو درگیرم . . . هنوزم من می خوام باشی

واسه گمگشتگی هامون بیا یو باز تو پیدا شی

تو باور می کنی یا نه، هنوزم من دوست دارم

با اونکه رفتی از دنیام، محاله ... جات نمی ذارم

                                    ( اثر: حمید رضا ترتیبی-۱۵/۰۳/۸۹ )

 

+ تاريخ 16 / 3 / 1390برچسب:,ساعت 15:16 نويسنده حمید رضا ترتیبی |

 

چی شد باز یادِت افتادم

چی شد باز یادمو کردی ؟؟؟

مگه تو آخرین فرصت

نگفتی بر نمی گردی ؟؟؟

چی شد تنها شدی بازم

یا باز بی خوابی خسته ات کرد ؟؟؟

یا بازم مَستی و، مستیت

تو رو اینجور کلافَت کرد ؟؟؟

چی شد دستایِ سردِ تو

واسه لمسه تنم تب کرد ؟؟؟

مگه حرفات یادِت نیست

که باید رفتُ عادت کرد ؟؟؟

( اثر : حمید رضا ترتیبی-۱۲/۰۳/۱۳۹۰ )

 

+ تاريخ 12 / 3 / 1390برچسب:,ساعت 13:0 نويسنده حمید رضا ترتیبی |

 

تو اون بالا...همون جایی، که غرقِ حسِ پروازی

واسه شعرای بارونی، یه عکس از ابرا می ندازی ؟؟

تویی که شهرِ روئیاهات همیشه نقره بارونه

تو شهرِ کورُ تاریکی یه قصرِ ساده می سازی ؟؟

تویی که از زمین دوری، فقط تو فکرِ پروازی

همیشه آخرِ پرواز، شروعِ حسِ آغازی

زمینِ خُشکُ خالی رو هنوزم ساده می بیبینی ؟؟

هنوزم احتمالش هست بیای و ساده بنشینی ؟؟

                  ( اثر : حمید رضا ترتیبی-۱۰/۰۳/۱۳۹۰ )

+ تاريخ 11 / 3 / 1390برچسب:,ساعت 9:5 نويسنده حمید رضا ترتیبی |